امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره
باهم بودنمونباهم بودنمون، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
حانیه جونمحانیه جونم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

عمارت با شکوه عشق را پسرم ساخت

آغاز ماه نــــــــــــــه

سلام عزیز دلم خوبی عشق مامان؟ وای که فقط خدا می دونه چقدر بی تابم واسه اومدنت... خدایا نمی دونم چطور شکر این نعمتی که بهم دادی رو به جا بیارم... امیدوارم این مدت باقی مونده هم در نهایت سلامتی سپری بشه و شما صحیح و سالم پا به این دنیا بذاری و بشی همدم شب و روز مامانی...   اگه بخوام تا اخر صبر کنم که ی ماه دیگه مونده... اما از وقتی خانوم دکتر گفته که از هفته سی و هشت هم میشه سزارین کرد و هیچ مشکلی نیست معمولا خو منم به همون سی و هشت هفته فکر می کنم  دیگه... یعنی دو هفته دیگه میدونم که مامانی رو درک می کنی شما .ایشالا سرفرصت میام و عکسای اتاقت رو می ذارم واست. جریان این عکس گذاشتن هم شده مثل جهنم ایرانیا ی روز هیزم ...
25 اسفند 1392

دکتر بد !!!

سلام عزیز دل مامان خوبی پسرکم؟ میدونم که ی ذره جات تنگه  اما دعا می کنم این چند ماه هم به خوبی و خوشی سپری بشه و شما بیای به آغوش مامان و بابا دیروز رفتم دکتر واسه اب دور شما ک کم شده بود ک خدارو شکر به خیر گذشته و خطر رفع شده بود البته خانوم دکتر گفت اب در مقدار "حداقل  نرمال " هست و بازهم در مرزه... دیروز خانوم دکتر گفت ایشالا زایمانت هم که طبیعی هست... گفتم من سزارین می خوام گفت من نمی خوام   دختر خوب من بی دلیل کسی رو  عمل نمیکنم من: بابایی: حالا که اینجوری شده منم دکترم رو عوض می کنم.یعنی الان چندین ماهه که بنا به دلایل مختلفی من همه آزمایشا و سونوهامو می برم پیش دو دکتر... حالا ک اینجور...
20 اسفند 1392

خدایا خودت مواظب نی نی باش

سلام گل  ناز مامان خوبی پسر نازم؟ دعای شب و روزم سلامتی تویه... چند روز قبل ی کوچولو از پله ها افتادم مامانی کمرم خیلی درد گرفت اما خدارو شکر شما چیزیت نشد و ضربه ندیدی... عصری با بابایی رفتیم دکتر و سونو و اینا... دخانوم دکتر سونو گرافی گفت مشکلی از افتادنت واسه ن ینی ایجاد نشده اما آب دور نی نی کم شده در اون لحظه دقیقا نمیدونستم خوشحلا باشم یا ناراحت؟!!؟ خلاصه رفتم دکتر و گفت قضیه خیلی حاد نیست اگه دوست داری بستری کنمت؟ گفتم نیازه ک اره گفت نه اب زیاد بخوری خودش حل میشه... مامانی اصلا دلم اب بر نمیداره اونم زیاد چایی که اصلا دوست ندارم خودت از خدا بخواه کمکم کنه و بتونم روزی سه لیتر اب بخورم تا واسه شما مشکلی پ...
11 اسفند 1392

تغییر

سلام عزیز دل مامان...خوبی گل پسر نازم؟ تو هم خدا بخواه که این مدت زودی تموم شه و بیای بغل مامانی ایشالا * بابایی عجیب ذوق می کنه از تکون خوردنات ** احتمالا اسمت ی چی دیگه بشه... ***دلمون ی اسم دیگه خواستـ ...
3 اسفند 1392
1